جدول جو
جدول جو

معنی گوشت آب - جستجوی لغت در جدول جو

گوشت آب
قسمی نانخورش که از گوشت سازند آبگوشت: و حشو ها نرم باید چون کشکاب از گوشت بزغاله
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشت کوب
تصویر گوشت کوب
وسیله ای دسته دار از جنس چوب، فلز، پلاستیک و امثال آن با قاعده ای پهن و دسته ای کوتاه و باریک که گوشت، حبوبات و مواد غذایی را با آن می کوبند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشت آور
تصویر گوشت آور
گوشت آورنده، آنچه فربهی بیاورد، پرگوشت، فربه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشت ربا
تصویر گوشت ربا
زغن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند
غلیواج، کلیواج، کلیواژ، موش ربا، چوژه ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، جنگلاهی، چنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشت پز
تصویر گوشت پز
آنکه گوشت را طبخ کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت بر
تصویر گوشت بر
پر گوشت تنومند
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که گوشت آورد آنچه بفربهی گراید، پر گوشت فربه: بزرگ سر گوشتاور و سپید که بزردی زند
فرهنگ لغت هوشیار
پر گوشت فربه گوشت ناک: لیکن هر تنی این علاج بر نتابد جز مردم جوان گوشت آلود را که بتازی لحیم گویند نه شحیم
فرهنگ لغت هوشیار
تابنده گوش پیچنده گوش، گوش تابیده پیچیده گوش، تاب دادن گوش برای تنبیه گوشمالی، پارچه ایست که دور گوش و سر پیچند: گوش پیچ
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گوشت را کوبدکوبنده گوشت، آلتی چوبی که بوسیله آن گوشت پخته را در ظرفی کوبند، ساطور قصابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت کوب
تصویر گوشت کوب
ابزاری که به وسیله آن گوشت پخته را در ظرفی می کوبند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوش لب
تصویر گوش لب
آنکه خطش هنوز ندمیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی نانخورش که از گوشت سازند آبگوشت: و حشو ها نرم باید چون کشکاب از گوشت بزغاله
فرهنگ لغت هوشیار